از کرخه تا راین، فیلمی با موضوع دفاع مقدس، به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا.
ابراهیم حاتمیکیا، کارگران و فیلمنامهنویس، متولد مهرماه ۱۳۴۰ در تهران است. او فارغاتحصیل فیلمنامهنویسی دانشگاه سینما و تئاتر دانشگاه هنر است و از سال ۱۳۶۰ ش، کارش را با همکاری در گروه تلویزیونی «روایت فتح» آغاز کرد. در کارنامۀ هنری او، کارگردانی و فیلمنامهنویسی آثار بسیاری در حوزۀ سینمای دفاع مقدس به چشم میخورد که شماری از آنها عبارتاند از: وصل نیکان (1370 ش)، بوی پیراهن یوسف (1374 ش)، برج مینو (1374 ش)، آژانس شیشهای (1376 ش) و به نام پدر (1384 ش) («ابراهیم ... »، بش ).
ایدۀ این فیلمنامه زمانی به ذهن حاتمیکیا خطور کرد که در جشنوارهای در خارج از کشور، مترجمی را ملاقات می کند و از زبان او خاطراتی از مجروحان شیمیایی میشنود و ناگهان، این جمله به ذهن حاتمیکیا میرسد که: «عجب! این فرهنگ از کرخه تا رود دانوب کشیده شده!» حاتمیکیا پس از بازگشت به تهران، فیلمنامه را براساس داستان دو جانباز، یکی شیمیایی و دیگری نابینا، که برای درمان به خارج از کشور رفته بودند مینویسد (حاتمیکیا، «از کرخه ... »، صص ۳۱-33). او در ساخت این فیلم توجهش به مخاطب خارجی بوده، اگرچه این بدان معنا نیست که فیلمش برای مخاطب ایرانی جذاب نیست. او میگوید: «دلم میخواست آن کسی که فیلم بدون دخترم هرگز را دیده است، فرصت کند این را هم ببیند» (همان، ص ۴۴).
از کرخه تا راین در ۱۳۷۱ ش اکران شد. این فیلم گامی مهم در ترسیم وضعیت رزمندگان دفاع مقدس در چند سال پس از جنگ است و نخستین فیلمی است که نگاهی امروزی به جنگ دارد. در این فیلم، تصویری از جنگ وجود ندارد، اما دربارۀ مردان آن دوران است که شاید تحلیلهای دیگری از جنگ داشته باشند (روحانی، ص ۹۹-100).
نام فیلم از نام دو رودخانۀ مهم در ایران و آلمان گرفته شده است. رود کرخه، که شاخصی مهم در دفاع مقدس است، و در سویی دیگر، رود راین، مکانی که در دنیای واقع و براساس بررسیهای میدانی حاتمیکیا، مجروحان شیمیایی در آلمان برای خلوت معمولاً به ساحل آن پناه میبردند (حاتمیکیا، «حاصل ... »، ص ۳۱).
از کرخه تا راین داستان مجروحی جنگی را روایت میکند به سفارش همسرش برای درمان چشمانش، که در جنگ نابینا شده است، به آلمان میرود. در آلمان، خواهر او، که چند سالی است مهاجرت، و با مردی آلمانی ازدواج کرده است، به استقبالش میآید و همین دیدار سبب اتصال مجدد رابطۀ گسستۀ خواهر با خوانوادهاش در ایران میشود. قهرمان داستان در آسایشگاه جانبازان ایرانی بستری میشود. در این آسایشگاه او با جانبازی دیگر ملاقات میکند که از آرمانهایش عدول کرده است و قصد مهاجرت دارد و همین امر به بروز مشاجراتی میان آن دو میانجامد.
در پردۀ میانی و پس از درمان نابینایی قهرمان، خواهر او از بیماری دیگر برادرش مطلع میشود؛ او در اثر استنشاق گازهای شیمیایی به سرطان خون مبتلا ست. در پردۀ پایانی، قهرمان داستان از بیماری خود آگاه میشود و در کنار رود راین به خدا شکایت میبرد. عوارض بیماری بروز میکند؛ قهرمان در بیمارستان بستری میشود و همسر و فرزند نوزادش برای آخرین ملاقات با او به آلمان میروند. او در نهایت به شهادت میرسد و همسر، خواهر و خواهرزادهاش پیکرش را به ایران بازمیگردانند.
به گفتۀ حاتمیکیا، او سه نوع شخصیت از رزمندگان پس از جنگ ارائه میدهد: اولی اصرار دارد بماند و شاید چندان منطقی برای ایستادن ندارد (اصغر)؛ دومی با آگاهی ایستاده و تحلیل و منطقی در کارش دارد (سعید)؛ و سومی که براساس همین تحلیلها میگوید که نباید بایستد، یعنی بریده است (حاتمیکیا، «از کرخه»، ص ۴۲). سیر شخصیتپردازی در ساختار روایی اثر به تولید متنی «چندصدایی» میانجامد. نویسنده در این اثر تلاش دارد تا شخصیتهای مختلف بتوانند نحوۀ عملکردشان در سیر داستان و چگونگی واحدبودن خصلتهای نسلی را توجیه کنند. نوذر نمایندۀ نسلی است که اگرچه تجربۀ مشترکی از جنگ دارد، اما دچار تحول شده است و در سیر روایی اثر در نهایت، در آلمان میماند (آزاد، ص ۷۹).
در آثار حاتمیکیا گروهی از شخصیتها حضور دارند که عشق سرلوحۀ اعمال آنهاست و عقل در مرحلۀ بعدی شکلگیری شخصیت آنها عمل میکند (روحانی، ص ۷). سعید از کرخه تا راین از این دسته شخصیتها ست. شخصیت سعید در کنار خواهرش لیلا تصویر میشود که سالها ست به آلمان مهاجرت کرده، و از دید سعید، خواهرش راهش را گم کرده است (همو، ص ۹). ویژگی دیگر این شخصیت رابطۀ شبانوار سعید با خدا ست، زمانی که در کنار راین با خدا گفتوگویی بیواسطه دارد (همو، ص ۱۰).
در از کرخه تا راین، درونمایۀ جداافتادگی بهصورت گسترده طرح میشود. لیلا از وطن و خانواده جدا افتاده است و ورود برادرش به آلمان این جداافتادگی را بیشتر نمایان میکند. لیلا در سعید ریشه، هویت، مادر و وطن را میجوید. لیلا نخستین شخصیت زن قدرتمند فیلمهای حاتمیکیا ست. او انتخابگر و تابع عقل است. او با وجود سالها دوری از وطن، هنوز به هویت خود پایبند است؛ سفرۀ ایرانی و غذای ایرانی مؤید این ویژگی است که با حضور سعید در خانهاش، همۀ آن هویت و ریشۀ خود را نشان میدهد (همو، ص ۲۳-24، 69؛ حاتمیکیا، همان، ص ۴۳). افزونبر لیلا، نوذر و سعید نیز جدا افتادهاند؛ نوذر برجستهترین وجه تعارض را در شخصیتهای این فیلم بازی میکند. او شخصیتی منطقی و تحصیلکرده است و برای مهاجرتش دلیل دارد. حاتمیکیا با نگاهی جسورانه برای نخستین بار چنین شخصیتی را بر پردۀ سینما تصویر میکند (روحانی، ص ۲۰، ۶۹).
درونمایۀ دیگر انتقال است؛ انتقال مجروحان شیمیایی به آلمان اساس فیلم را شکل میدهد (همو، ص ۷۳). درونمایۀ دیگری که در فیلمهای حاتمیکیا پرتکرار است موضوع پلاک قهرمان و عنصر هویتی آن است. در این فیلم، سعید پلاکش را به خواهرزادهاش هدیه میدهد و با این کار، گویی هویتش را به او میبخشد (همو، ص ۷۸). عنصر پریدن و فراتر رفتن در فیلمهای حاتمیکیا اول بهصورت میل به پرواز مطرح است و کمکم نمودی مادی پیدا میکند. در پایانبندی باز فیلم، هم هواپیمای حامل جسد سعید، لیلا و فرزندش در آسمان و بر فراز ابرها تصویر میشود (همو، ص ۸۲-83).
در این فیلم، افزون بر جنگ، خانواده هم محوری برای شگلگیری تجربۀ نسلی است. رویکرد اساسی شخصیتپردازی و سیر روایی نسل دارای تجربیات غیرجنگی را مقهور نسل جنگ و نمایندۀ آن (قهرمان داستان) میکند (آزاد، ص ۷۱).
بازیگران اصلی از کرخه تا راین علی دهکردی، هما روستا، هانس نویمان، آندریاس کورتز، صادق صفایی، اصغر نقیزاده، فرزانه عسگری و مجید صفویاند و نویسندگی و کارگردانی اثر را ابراهیم حاتمیکیا بر عهده داشته است. سایر عوامل فیلم عبارتاند از: محمود کلاری، مدیر فیلمبرداری؛ پرویز شیخطادی، طراح صحنه؛ مجید انتظامی، آهنگساز؛ و مسعود ولدبیگی، چهرهپرداز («از کرخه ... »، بش ).
این اثر نخستین فیلم مشترک ساخت ایران و آلمان است (توماس، npn.) و مجریان طرح، سیفالله داد و پیتر گرینگ بودند. سینا فیلم نیز تهیه و تولید این فیلم را بر عهده داشت («از کرخه»، بش ).
از کرخه تا راین از همان ۱۳۷۱ ش در بسیاری از جشنوارههای بینالمللی به نمایش درآمد و در برخی از آنها موفق به دریافت جوایزی شد. در یازدهمین جشنوارۀ بینالمللی فیلم فجر (1371 ش): برگزیدۀ سیمرغ بلورین بهترین فیلم، دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن، دیپلم افتخار نقش دوم مرد، سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی، و نیز کاندیدای بهترین صدابرداری همزمان، نقش اول زن، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه؛ در پنجمین جشنوارۀ دفاع مقدس، ایران (1373 ش): برگزیدۀ تندیس بلورین بهترین موسیقی متن، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه، و کاندیدای بهترین فیلم بلند، بهترین کارگردانی، بهترین صحنهآرایی، نقش دوم مرد و بهترین فیلمبرداری؛ در هفتمین جشنوارۀ دفاع مقدس، ایران (1377 ش): برگزیدۀ بهترین فیلم سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی. از دیگر جشنوارههایی که این فیلم در آن شرکت داشت، عبارتاند از: یازدهمین، دوازدهمین، سیزدهمین، شانزدهمین، هفدهمین و هجدهمین جشنوارۀ بینالمللی فیلم فجر، ایران (1371، 1372، 1376، 1377، 1378 ش)؛ بیستوپنجمین جشنوارۀ بینالمللی فیلم هند (1372 ش)؛ جشنوارۀ دانشگاه اکسفورد، انگلستان (1372 ش)؛ چهلوهفتمین جشنوارۀ بینالمللی فیلم لوکارنو، سوییس (1373 ش)؛ هجدهمین جشنوارۀ بینالمللی فیلم هنگکنگ (1373 ش)؛ چهلونهمین جشنوارۀ بینالمللی کن، فرانسه (1375 ش)؛ هشتمین جشنوارۀ دفاع مقدس، ایران (1379 ش)؛ بیستودومین جشنوارۀ بینالمللی فیلم سه قارۀ نانت، فرانسه (1379 ش) (همانجا).
همچنین این فیلم در بسیاری از جشنوارهای بینالمللی فیلمهای ایرانی/هفتۀ فیلمهای ایرانی در: مسکو، روسیه (1372 ش)؛ مینسک، بلاروس (1372 ش)؛ کیف، اوکراین (1372 ش)؛ مؤسسۀ امریکا (1373 ش)؛ سینماتک کلولند، امریکا (1373 ش)؛ داغستان، روسیه (1373 ش)؛ چیمکنت، قزاقستان (1373 ش)؛ بیشکک، قرقیزستان (1373 ش)؛ ارمنستان (1373 ش)؛ در مرکز فیلم شیکاگو، امریکا (1373 ش)؛ مرکز فیلم آسیا کلمبو، سریلانکا (1374 ش)؛ مرکز فرهنگی لینکلن نیویورک، امریکا (1375 ش)؛ توکیو، ژاپن (1376 ش)؛ لندن، انگلستان (1378 ش)؛ آلماتی، قزاقستان (1373، 1378 ش)؛ قرقیزستان (1379 ش)؛ دارالسلام، تانزانیا (1379 ش)؛ آپاتی و سپیرم، مجارستان (1379 ش)؛ و در موزۀ سینمایی بلگراد، یوگسلاوی (1379 ش) به نمایش درآمد (همانجا).
مآخذ:
آزاد ارمکی، تقی و مهدی اعتمادیفرد، «روابط نسلی در سینمای جنگ ایران (با تأکید بر سینمای حاتمیکیا)»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، تهران، ۱۳۸۷ ش، شم 12؛ «ابراهیم حاتمیکیا»، بانک جامع اطلاعات سینمای ایران ۲ (نک : مل )؛ «از کرخه تا راین»، همان ۱ (نک : مل )؛ حاتمیکیا، ابراهیم، «از کرخه تا راین»، مصاحبه، فارابی، تهران، ۱۳۷۱ ش، شم 17؛ حاتمیکیا، ابراهیم، «حاصل یک دلشکستگی (از کرخه تا راین)»، سورۀ اندیشه، تهران، ۱۳۷۱ ش، شم 41؛ روحانی، محمدرضا، ابراهیم حاتمیکیا، فیلمساز مؤلف، تهران، ۱۳۷۷ ش؛ نیز:
Sourehcinema1, www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?Id=138109201599 (acc. 2024/04/08); Sourehcinema2. www.sourehcinema.com/People/People.aspx?Id=138111270000 (acc. 2024/04/08); Thomas, K., “Two Colorful Portraits From Les Blank”, Los Angeles Times, www.latimes.com/archives/la-xpm-1995-10-30-ca-62792-story.html (acc. Oct. 30, 1995);